به گزارش مشرق، خيلي ها موفقيت را داشتن موقعيت شغلي مناسب و برخورداري از رفاه کامل مي دانند، اگرچه بسياري ثروتمند بودن را به عنوان نوعي ارزش، شايد شبيه به موفقيت نمي دانند، اما در بسياري از کشورهاي دنيا چنين است. از همين راهروي فکري هم هست، که ثروتمند ترين مردان و زنان دنيا، آنجا که سامانه مالياتي درستي هم وجود دارد، با افتخار سر خود را بالا مي گيرند و از ثروت مشروعي مي گويند که البته قانونمد و شفاف به دست آمده است و کم نيستند ليست هاي ثروتمند ترين افراد يک کشور يا جهان که در نشريات مطرح مي شوند.
در "ايران سال 1389 "اما ، موضوع مثل خيلي از مقولات ديگر متفاوت از دنياست. در اينجا، پولدار بودن همان است که در «به کجا چنين شتابان؟» و «دارا و ندار» نشان داده مي شود ؛ اگرچه اين سريال محصول ماه هاي اخير است، اما فيلمنامه آن در ذهن بسياري از افراد جامعه ما از خيلي سال ها پيش نقش بسته است. سال هايي که گنج قارون ساخته شده بود.
به نوشته البرز ، بر اساس اين تفکر است که: «اولا پولدار ها خبيث هستند و هيچ راهي به جز بالا کشيدن حق فقرا نداشتند تا پولدار شوند. ثانيا، پولدارها معمولا امراضي نظير سرطان خون (خاص مرفهان بي درد) دارند و اگر اين را هم نداشته باشند، حتما از حرص پول سکته مي کنند. بچه هايشان هم که اگر ايدز نداشته باشند(که اين ايدز هم سوغات يک سفري خارجي و بي بندوباري است) حتما معتاد و الکلي هستند.»
با اين پاراگراف کوتاه، چه کسي حاضر مي شود بگويد من ثروتمندترين ايراني هستم؟ بهتر آنکه چيزي رو نشود. از طرف ديگر هم، خانواده 8 نفري که نان شب شان به زحمت در مي آيد، پاي تلويزيون ال سي دي قسطي(وارد شده توسط يکي از آن ثروتمندان ايدزي) بنشينند ، وقتي که نوک پاهايشان به خاطر تنگي جا به هم مي خورد، 500 تومان تخمه آفتابگردان بشکنند و به عاقبت ثروتمندان بدبخت نگاه کنند و خدا را هزار مرتبه شکر کنند که اگر پولدار نيستند و قسط خريد وسايل منزل و اجاره خانه و شهريه دانشگاه عقب افتاده و پول خريد گوشت ندارند و شير يارانه اي گيرشان نمي آيد و زير کفششان هزار بار وصله شده، لااقل بچه هايشان ايدز ندارند، دست به قتل نمي زنند، از اعتياد کمرشان نشکسته و...!
از بحث دور نشويم، به لطف سامانه هاي مالياتي و مالي کشورمان ايران، دو دسته ثروتمند وجود دارند. دسته اول که هميشه هم بحث برانگيز بودند، رانتي هستند و زمين خوار و ... اينها را کسي نه مي شناسد، نه ديده، نه حساب هايشان معلوم است. لااقل 5 سالي هم هست که اسمشان از نوک زبان، به بيان نرسيده و هنوز مردم منتظر شنيدن نامشان هستند و مدارک ثروت. در ضمن وقتي نام شان از نوک زبان بزرگان به مقام بيان نرسيده، انتظار زيادي است که از قلم ما بچکد!
پس اجازه بدهيد سراغ دسته دوم برويم، همان ها که ثروتمند هستند، اما شناخته شده اند و به خاطر شناخته شده بودنشان، ماليات مي دهند. مالياتي که کوچه هاي شهرمان را با آن اسفالت مي کنند، صدا و سيماي مان را با آن مي چرخانند و... براي پيدا کردنشان بايد کمي بگرديم.
در فهرست زير، هرجا که ديديد، نام شرکت يا کارخانه اي آمده است، بدانيد که در آن بنگاه اقتصادي، اشخاص زيادي کار مي کنند و به واسطه توليد، چرخ اقتصاد خانواده شان مي چرخد؛ پس قابل احترام هستند.
1- علاء ميرمحمدصادقي: الان 79 سال دارد و متولد اصفهان است. کسي که همه او را بهعنوان پدر گچ و سيمان کشور ميشناسند.
اولين صندوق قرضالحسنه انقلابي را 38 سال پيش در مسجد لرزاده تأسيس کرد.
او بنيانگذار سازمان اقتصاد اسلامي است که روزي قرار بود بانک خصوصي بازاريها باشد اما با تهديد به استعفاي 7 عضو کابينه دولت موقت، به محاق تعليق رفت تا سرانجام در دولت احمدينژاد به بانک قرضالحسنه تبديل شد.
ميرمحمد صادقي رئيس انجمن صنايع و معادن گچ کشور، رئيس خانه معدن کشور، بنيانگذار و رئيس هيات مديره اتاق هاي مشترک اين و کانادا، ايران و افغانستان، کميته مشترک ايران و کره، شوراي مشترک ايران و بحرين، و ايران و عربستان، اتحاديه توليد کنندگان و صادر کنندگان محصولات معدني، عضو هيات مديره شرکت کشتي سازي نوح، شرکت صنايع گچ خوزستان، شرکت صادراتي بنادر جنوب، شرکت پخش سيمان کشور و عضو هيات رئيسه اتاق تهران است.
2- سيد حميد حسيني: حضور اشخاصي مثل صفايي فراهاني در مجلس ترحيم پدر وزير ارشاد براي بسياري سوال برانگيز بود.
پاسخ سوال را بايد در فعاليت هاي اقتصادي برادر وزير ارشاد جست، بالاخره برادر وزير ارشاد با صفايي فراهاني همکار است.
52 ساله است و اهل رفسنجان. رئيس هيات مديره گروه بين المللي مذاکرات و مدير عامل شرکت پالايشگاه نفت سروش است.
3- محسن خليليعراقي: مديرعامل شرکت بزرگ بوتان. همين بوتان کافي است تا دامنه فعاليت هاي او مشخص شود.
رئيس هيات مديره و مدير عامل شرکت بوتان است، رئيس هيات مديره انجمن مديران صنايع ايران، رئيس هيات مديره کنفدراسيون صنعت ايران، دبير کل کانون عالي کارفرمايان ايران، رئيس هيات مديره شوراي صنايع لوازم خانگي ايران، رئيس هيات مديره انجمن صنفي کارفرمايان توزيع کننده گاز مايع ايران است. عراقي متولد 1308 در تهران است.
4- شاهرخ ظهيري: حتما لااقل يکبار سس هاي او را تجربه کرديد، به او سلطان سس هم مي گويند ؛ پيشگام صنايع غذايي در کشور و بنيانگذار کارخانههاي مهرام است.
علاوه بر اين، ظهيري 80 ساله عنوان هاي ديگري نظير: نايب رئيس اتاق هاي مشترک ايران و روسيه، ايران و استراليا، ايران و ارمنستان و کشورهاي عربي حوزه خليج فارس، عضو هيات رئيسه اتاق ايران و کانادا، رئيس کميسيون کشاورزي در صنايع و بسته بندي اتاق ايران، عضو هيات رئيسه انجمن مديران، نايب رئيس کنفدراسيون صنايع غذايي ايران را نيز در کارنامه دارد.
سلطان سس ايران ، متولد تهران است.
5- مهدي جارياني: هربار که حمام برويد يا دست هايتان را بشوييد، شايد به ياد جارياني بيفتيد. جارياني متولد تهران است و 62 سال سن دارد. جارياني مدير عاملي شرکت هاي: پاکسان، انتباه، تولي پرس، پخش عظيم، کالا مصرفي، توليد مواد اوليه داروپخش(تماد) را در کارنامه دارد.
6- علينقي خاموشي: متولد تهران است، اما چه کسي نميداند که او اصالتا مشهدي است؟
بالاخره دوران زيادي را به صندلي رياست اتاق هاي بازرگاني تکيه زده و از سابقه دار هاست.
به کت و شلوار عاديش نگاه کنيد و با خودتان فکر کنيد که در روزگاري نه چندان دور، هر مردي در شب داماديش يکي از محصولات آقاي مدير را به تن مي کرد.
درست متوجه شديد، خاموشي 71 ساله، اين عنوان ها را در کارنامه دارد(به جهت فزوني تعداد شرکت هايي که به واسطه رياستش در بنياد در آنها نيز نفوذ داشته است از ذکر بسياري از آنها در اينجا خودداري شده است): رئيس هيات مديره شرکت سرمايه گذاري ايران، رئيس هيات مديره شرکت هاي: ريسندگي و بافندگي مطهري و پوشاک جامعه، مدير کل شرکت هاي: ريسندگي و بافندگي مقدم و تيم، مدير توليد نساجي ممتاز، عضو شوراي عالي پول و اعتبار و رئيس بنياد مستضعفان.
7- اسداله عسگراولادي: همين چند وقت قبل، جوابيه معترضانه اي را به يکي از روزنامه هاي کثير الانتشار فرستاده بود، از آنها گله کرده بود که چرا از وي با عنوان «حاجي ترانسفر» نام برده اند.
عسگراولادي اهل تهران است و چه کسي است که او را نشناسد. بر اساس روايتي پير مرد خوش قلب در جريان نگراني بخش خصوصي از واگذاري نمايشگاه بين المللي تهران با آن وسعت در آن نقطه اعيان نشين تهران در جمع هيات نمايندگان اتاق چنين گفته بود: جناب رئيس(آل اسحاق) اگر اجازه مي دهيد، بنده به عنوان يک «کاسب جزء» همين حالا چک خريد نمايشگاه را بکشم!
اين اظهار نظرش در مقابل ديدگان حيرت زده خبرنگاران در زمان خودش کم سر و صدا نکرد!
از اعضاي بنام مؤتلفه، رئيس اتاق مشترک ايران و چين، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ايران در سطح جهان صاحب نام است. چند هفته قبل هم گفته شد دو بانک چيني را خريده، البته بعدا متذکر شد که کل بانک ها را نخريده ، بلکه سهام آنها را خريداري کرده است.
8- فاطمه مقيمي: اهل رشت است. به روسري و مزداي صورتي رنگش نگاه نکنيد، راننده کاميون هاي زيادي آخر برج چشمشان به دست خانم رئيس دوخته شده است.
موسس و مدير عامل شرکت حمل و نقل بين الملل است و در کارگروه هاي مرتبط با موضوع حمل و نقل همکاري هاي زيادي دارد.
داستان زندگيش هم خالي از لطف نيست. مقيمي قرار بوده مترجم يا معلم زبان باشد. ماجرا از جايي شروع شده که مترجم يک شرکت حمل و نقل بين المللي شده است و بعد وقتي صحبت هاي روسايش را ترجمه مي کرده، فکر کرده که چرا خودش مدير نشود. همين مي شود که يک شرکت راه مي اندازد و باقي ماجرا!
9- محمد مهدي رئيس زاده: مشهدي 52 ساله انگار براي مديريت در اين دنيا حاضر شده: عضو هيات مديره و مدير عامل گروه صنايع سيمان کرمان، عضو هيات مديره و مدير عامل شرکت تسهيلات بازرگاني صنعتي، عضو هيات مديره و مدير عامل شرکت بازرگاني صنايع ملي ايران، رئيس هيات مديره شرکت سرمايه گذاري سيمان کرمان، عضو هيات مديره شرکت سيمان ممتازان، عضو هيات مديره گروه توليدي لاستيک بارز، نايب رئيس هيات مديره شرکت صنايع چوب و کاغذ مازندران و... .
10- احمد اميراحمدي: 71 ساله است، اما خيلي جوان مانده، به گوش هاي شکسته و پف کرده اش که نگاه کنيد ظاهرا رمز جوانيش را دريافتيد، کشتي گير با سابقه اي است. البته کيست که نداند کار و پول خوب هم آدمي را جوان نگه ميدارد! کشتيگير قديمي با گوشهاي شکسته که بهعنوان پدر سرب و روي کشور شناخته ميشود اهل تهران است.
علاوه بر سرب و روي، در صنعت شيشه و بلور هم کم فعاليت نکرده است. عناويني چون: رئيس انجمن صنفي کارفرمايان صنعت شيشه و بلور استان تهران، و شرکت تعاوني توليد کنندگان شيشه و بلور و انجمن تخصصي صنايع همگن شيشه وبلور تهران، نايب رئيس خانه صنعت و معدن تهران و... را هم يدک مي کشد.
11- تقي بهرامي نوشهر: فکر نکنيد چون شهرتش به نوشهر ختم مي شود شمالي ست. دو کلمه که حرف بزنيد متوجه لهجه دلنشين اذريش خواهيد شد.
متولد 1324 در اردبيل است. اگر سر و کارتان به بازار آهن و ... خورده، احتمالا ميخواهيد بدانيد چه کسي في اين بازار را مشخص مي کند. با پدر خوانده فولاد کشور آشنا شويد! مؤسس چندين شرکت بزرگ فولاد و فعال اين صنعت است.
او موسس شرکت هاي گروه صنعتي نورد نوشهر، ذوب آهن اردبيل و سبلان و سهند، کارخانه قطعه سازي دينام و استارت اردبيل، سيمان خلخال، کاغذ سازي اترک اصفهان، رئيس انجمن فولاد کشور، دبير کل خانه صنعت و معدن، رئيس هيات مديره شرکت کشتيراني لنگر است.
12- محمد صدر هاشمينژاد: از مؤسسان اولين بانک خصوصي کشور و رئيس هيأتمديره همان بانک، مدير عامل شرکت توانمند ساختماني استراتوس، کسي نميداند او چقدر ثروت دارد، اما در زمينه ساختمانسازي و بازرگاني از بزرگان به شمار ميرود. صدر هاشمي متولد 1329 در شهر کرمان است.
13- پدرام سلطاني: شخصي که با وجود جوان بودن بهعنوان يکي از بزرگان بخش خصوصي پتروشيمي معروف است.
41 سال سن دارد و متولد زاهدان است. رئيس هيات مديره گروه شرکت هاي پرسال، عضو هيات مديره و دبير کل اتحاديه صادر کنندگان فرآرده هاي نفت، گاز و پتروشيمي ايران، موسس، عضو هيات مديره و مدير عامل صندوق توسعه صادرات فرآرده هاي نفتي ايران است.
14- علي شمس اردکاني: مديرعامل يک شرکت بزرگ خودروسازي و از فعالين بنام صنعت خودروسازي خصوصي در کشور. سوابق اجراي شمس اردکاني کم نيست که بتوان در چند خط تمام آنها را گفت. رئيس مجمع ايران براي فردا، مشاور وزارت نفت، عضو هيات مديره بانک مسکن در امور بازرگاني و مالي در اردن، رئيس هيات مديره شرکت هاي گروه سرمايه گذاري و تبديل گاز به مايع نارکنگان، رئيس اجرايي هيات مديره شرکت هاي آسياي آرام و صنايع خودرو کوير و گروه بين المللي ساروج بوشهر، دبير کل اتاق بازرگاني ايران، عضو بنيانگذار منطقه آزاد قشم و.... شمس اردکاني متولد 1322 در اصفهان است.
15- عباسعلي قصاعي: از بازماندگان خاندان بزرگ سرمايهدار قصاعي و از بزرگترين فعالان صنعت چيني در کشور است. به سال1326 در نطنز به دنيا آمده و تا امروز نامش را با چيني و بلور در ذهن بازار ثبت کرده است. قصاعي 63 ساله مدير شرکت هاي صنايع چيني قصايي، چيني زرين ايران، چيني ياسمن، صنايع بسته بندي زرين بان و رئيس انجمن صنايع چيني ايران است.
16- محسن بهرامي ارض اقدس: بيشتر سمت هاي دولتي داشته مثل معاونت وزير بازرگاني و مشاور وزارت نفت داشته است، اما اين باعث نمي شود که ارض اقدس مشهدي چيزي از سايرين کم داشته باشد، چراکه در حال حاضر او مديرعامل و عضو هيات مديره ده ها شرکت صنعتي بزرگ است. ارض اقدس 54 ساله است.
17- احمد پورفلاح: از اقتصادي هاي خوش تيپ «خير» به شمار مي رود. متولد کرج است و حالا 65 ساله شده. مديرعامل شرکت بزرگ تأسيساتي سکو ايران است علاوه بر اين عناويني چون: قائم مقام رئيس هيات مديره اتاق ايران و ايتاليا، نايب رئيس اتاق ايران و استراليا، عضو شوراي مرکزي ICC، عضو هيات امناي موسسه خيريه محک و... را نيز يدک مي کشد.
18- مسعود دانشمند: 61 سال دارد و اهل زاهدان است. دارنده يک شرکت بزرگ حمل و نقل دريايي است. اما شايد دوستي اش( با وجود کراواتي که هميشه به گردن دارد) با علينقي خاموشي هم جزو عناوينش بايد ذکر شود. البته از دور دستي هم بر آتش هتلداري يا چيزي شبيه گردشگري و سفر و... دارد!
19- هوشنگ ادهمي: همشهري روساي اتاق هاي ايران و تهران است، يک زنجاني 58 ساله. عناويني چون: مدير عامل شرکت مبناي خاورميانه(اکنون)، مديرعامل سيمان فارس خوزستان، رئيس هيات مديره شرکت توسعه معادن روي، مدير گروه سيمان سازمان صنايع ملي ايران را در کارنامه اش دارد.
20- اکبر برادر هريسچيان: تبريزي 70 ساله است. فرش تبريز را چه کسي نمي شناسد؟ در اطراف تبريز هم منطقه اي وجود دارد به نام هريس، شايد نام فاميلش را از آن منطقه اخذ کرده باشد که اتفاقا اگر در ايران فرش تبريز مشهور است، در تبريز هم فرش هريس. او هم در اين هنر-فن صاحب نام است.
هريسچيان مدير عامل و رئيس اتحاديه صادر کنندگان فرش ايران است.
21- محمدرضا بهرامند: تهراني 61 ساله، بي مقدمه بگذاريد برخي از سمت هايش را مرور کنيم: عضو هيات مديره شرکت هاي: توليد و فراوري مواد معدني ايران، گدارسنگ، سنگاب همدان، معدني پيرتاک، فراسنگ محلات، منطقه اي، معادن آذربايجان، فصلنامه سنگ، اروم کانسار، مدير عامل و عضو هيات مديره: فرامز تهران، مجتمع معادن ني ريز، سنگاب آذرشهر، معدني ايران سنگ، مدير مسئول مجله سنگ و معدن، عضو کميته ملي برگزاري بيستمين کنگره جهاني معدن، مشاور وزير معادن و فلزات در ستاد سياست گذاري توسعه صادرات سنگ کشور- نايب رئيس کنوني کميسيون معادن اتاق ايران و... .
22- مهدي پورقاضي: دوباره نوبت به اصفهاني ها رسيد، اينبار يک اصفهاني 53 ساله. با عناويني مثل: مدير عامل شرکت نيرومند پليمر و شرکت فرافن گاز تهران.
او در صنعتي فعال است که مردم کوچه و بازار به آن مي گويند پلاستيک.
23- احمد ترک نژاد: درست 50 ساله است. متولد الشتر . ترک نژاد از جهادگران سال هاي قبل بوده و از اقتصاديان امروز! نام بانک خصوصي در کشورمان با پارسيان گره خورده، عناويني مثل: مديرعامل شرکت سرمايه گذاري بانک پارسيان، رئيس هيات مديره شرکت تجاري بين المللي راهبرد پارسيان، رئيس هيات مديره شرکت توسعه سيستم هاي حمل و نقل راه ابريشم، نايب رئيس هيات مديره شرکت پارسيان اينترنشنال، عضو هيات مديره شرکت گشترش هتل هاي لوتوس پارسيان را در کارنامه دارد.
24- محمدرضاجابر انصاري: 61 ساله، اهل تهران، ايجاد يا مشارکت در تاسيس شرکت هاي: دژ پاد، صنايع فلزي سبک، گروه صنعتي سپاهان، آهن و فولاد اصفهان، ساخته هاي فلزي اصفهانيان، سرمايه گذاري صنايع ايران، سرمايه گذاري ساختماني سخت آژند، زراعي محمدآباد، آجر ماشيني سه ام، بار آهن سپاهان، آژند سازه اسکان و مهر آژند، انبوه سازان اسکان، عضو موسس شرکت هاي عام و تشکل هاي صنفي موسسه اعتباري کارآفرينان، بانک کارآفرينان، فروسيليس ايران، بيمه کارآفرين، اتحاديه صنايع فلزي سبک و... را يدک مي کشد.
25- غلامرضا حميدي انارکي: بالاخره نوبت به سمنان هم رسيد، 66 ساله است و عناويني مثل: رئيس کارگاه شرکت پاراديس، عضو هيات مديره شرکت سرب و روي، مدير عامل شرکت هاي: باريت ايران، ايران کان آرا، توليد و فراوري مواد معدني ايران، معدني آهن آجين، فولاد زاگرس، مواد نسوز بيرجند، مديرعهامل تهيه و توليد مواد نسوز کشور-رئيس کنوني کميسيون معادن اتاق ايران و... را يدک مي کشد.
26- محمدرضا حيدري: درست 60 ساله شده است، کردي از خطه کرمانشاه، رئيس هيات مديره و مدير عامل شرکت سيمان فارس و خوزستان و 50عضويت در هيات مديره بيش از 50 شرکت بزرگ بورسي را در کارنامه دارد.
27- مسعود خوانساري: بازهم يک اصفهاني، 56 ساله است و موسس و مدير عامل شرکت سرمايه گذاري آتي سامان .
28- جمشيد عدالتيان شهرياري: 55 ساله و اهل تهران، بسيار خوشتيپ و البته مدير، تحصيلاتش را در آلمان ادامه داده و مدير عامل شرکت کمپاس ايران و سرپرست منطقه 7 کمپاس بين الملل، رئيس هيات مديره شرکت صنايع فراورده هاي غذايي پديده ديناوند است.
29- فرهاد فزوني: تهراني 63 ساله مدير عامل و رئيس هيات مديره شرکت هاي گروه سرزمين سبز است.
30- توفيق مجد پور: تبريزي 60 ساله، رئيس هيات مديره شرکت کشتيراني فرادريا و شرکت برادران مجدپور است.
... و البته ميلياردرهاي ايران به همين فهرست ختم نمي شوند
اينها را کسي نه مي شناسد، نه ديده، نه حساب هايشان معلوم است. لااقل 5 سالي هم هست که اسمشان از نوک زبان، به بيان نرسيده و هنوز مردم منتظر شنيدن نامشان هستند و مدارک ثروت. در ضمن وقتي نام شان از نوک زبان بزرگان به مقام بيان نرسيده، انتظار زيادي است که از قل